ما اسراف میکنیم نه آنان
13 شهریور 1402 توسط زینب بحرانی
#حکایت #داستان
🌾همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسهای #نخود خواست.
مادرم به او از منزل داد، چون پدرم اجازه و اختیار #بخشش از منزل را به مادرم داده بود.
ده روز گذشت باز آن زن برای نخود به خانۀ ما آمد، مادرم باز #کاسهای به او داد.
گفتم: مادر این #همسایۀ ما خیلی اهل #اسراف است؛ یک کاسه نخود را ما دو ماه میخوریم ولی آنها ده روزه اسراف و تمام میکنند.
مادرم گفت: پسرم #اشتباه فکر نکن، ما هر روز #برنج میخوریم و آنان مثل ما برنج ندارند و هر روز آش میخورند.
ما از روی میلمان غذای باب میل خود میپزیم ولی آنان از روی آنچه در خانه دارند غذا درست میکنند؛
پس برنامۀ غذایی ما از روی میل ماست و برنامۀ غذایی آنان از روی آنچه در خانه دارند.
پس ما اسراف میکنیم نه آنان!!!